( قبل از شروع این پست باید یادآوری کنم که این پست حاوی مطالب تحلیلی نیست و اگر دوستی صرفا مایل به مطالعه مطالب تحلیلی است ، می تواند آن را مطالعه نکند . )
با تجربه حضور در سایتهای تحلیلی از سال 1390 تاکنون ، شامل سه سایت ارز و طلا ( با همین نام کاربری پوریا در آنها حضور داشته ام ) و چهار سایت بورسی ( با نام کاربری دیگری در آنها حضور داشته و دارم که عده معدودی می دانند و به دلایلی مایل به عنوان کردن آن در اینجا نیستم ) و در ماههای اخیر سایت دوست گرامی مهران عزیز ؛ مواردی را به تجربه برای من به دنبال داشته است که تصور می کنم صحبت در مورد آنها در اینجا برای سایر دوستانی که این متن را در این سایت و یا جاهای دیگر خواهند خواند ، مفید باشد .
1 – " مخاطبین " :
به دلیل شرایط اقتصادی سالهای اخیر تعداد زیادی از هموطنان ما وارد تجارت در بازارهای سرمایه ای ( ملک ، ارز ، طلا ، بورس ) شدند . در اینجا به دنبال چرائی این حضور نیستم و در پستهای قدیمیتر من اشاراتی به دلایل آن هست . اکثریت این افراد شامل قشر متوسط جامعه می شد که اغلب کارمند و حقوق بگیر و دارای مشاغل با درآمد محدود ( به زبان تجارت یعنی دارای منبع شارژ سرمایه نقدی محدود و ناتوان از مانور در نوسانات شدید بازار ) و بی تجربه در تجارت بودند ( به زبان تجارت یعنی حتی فعال آماتور بازار نبودند ) . نکته دیگر این گروه این بود که بخش قابل ملاحظه ای از آنها دارای تحصیلات دانشگاهی بودند و برای همین به دنبال چرائی این اتفاقات و پیدا کردن دیدگاهی برای حرکت در جامعه و بازار و حفظ سرمایه های محدود خود بودند . بالطبع در سایتهای مختلف آنها با افرادی مواجه می شدند که کسب و کار و حرفه آنها از قبل ، تجارت بود و از نظر داشتن دیدگاه در بازار و داشتن استراتژی برای حرکتهای خود در آن صاحب دانش و تجربه بودند . این وضعیت باعث می شد که در یک محیط تعاملی دو طرفه آنها از تجارب این افراد استفاده کنند و این افراد نیز از طریق آنها دیدگاه بهتری نسبت به روانشناسی بازار و طرز تلقی جامعه نسبت به آن پیدا کنند . غیر از این مورد که باعث یکدست نبودن مخاطبین و فعالان سایتهای اقتصادی می شد ، مورد دیگر این بود که طیف مخاطبین از نظر سنی و اجتماعی نیز بسیار وسیع بود و همین گاهی مشکل آفرین بود . مثلا یک فعال بازار اگر در مورد معامله مظنه طلا نظری می داد منظورش خرید و فروش چند کیلو طلا بود و خود در بطن بازار و روابط آن حضور داشت ، اما از نظر بسیاری از مخاطبین که سرمایه آنها شاید شامل مثلا 20 عدد سکه بود ، گامهای حرکتی او و تعابیر و نحوه ابراز نظر او درست درک نمی شد و به دلیل آنکه در بازار واقعی هم فعال نبودند گاهی در نقاطی که آن فرد برای ترید و معامله مشخص می کرد قادر به این کار نمی شدند و یا با قیمتهائی که از دست چندم ( مثلا از صراف و کاسب دست چندم و نه از فعالان به اصطلاح کف بازار ) می خریدند و می فروختند ، نه تنها سودی نمی کردند که به دلیل از دست دادن زمان مناسب مواجه با ضرر هم می شدند و همین باعث برخوردهای تند و تیز و گاه پرخاشجویانه می شد .
در بازار الکترونیک و غیر عرفی ( بورس و آتی سکه ) این موارد اوائل شدید نبود ، اما با رونق آنها این موارد در آنها هم دیگر دیده می شد ، رونق گرفتن بورس در سال 92 و ورود تعداد زیادی از همین افراد به بورس که از بازارهای دیگری که در سالهای 90 و 91 به آنها وارد شده بودند ، خارج شده و حالا بورس را محیط مناسبی برای ادامه سرمایه گذاری دیده بودند ، باعث شد که کاربران سایتهای بورسی و همچنین تعداد این نوع سایتها نیز زیاد شوند .
2 - کینز اقتصاد دان انگلیسی قریب به صد سال قبل عبارتی را گفته است که بسیار مورد علاقه دکتر رنانی است و من در این جا نقل به مضمون می کنم : " اگر میخواهید ملتی را نابود کنید، بهترین ابزار، خاموشترین ابزار و کم هزینهترین ابزار، کاهش بلند مدت پول ملی آنهاست. همه بنیانهای اجتماعی و اقتصادی آنها را میتوانید از این طریق نابود کنید. اگر می خواهید جامعه ای را از نظر اخلاقی متلاشی کنید ، در آن تورم شدید بوجود بیاورید ، آن جامعه بصورت خودکار ناتوان و نابود خواهد شد " . حال به پیرامون خود با دقت نگاه کنید :
- آیا دقت کرده اید که آستانه تحمل ما ایرانیان چقدر پائین است ، به آسانی و با تلنگری برآشفته می شویم و رفتار و گفتاری در این لحظات از ما ممکن است سر بزند که در حالت عادی خود ما وقتی به آن فکر می کنیم ، متعجب می شویم .
- به ما از نظر فرهنگی اینطور القا شده است که در امور اجتماعی و فردی مطلق اندیش باشیم ، همه موارد را یا سیاه ببینیم و یا سفید ، به همین جهت به دنبال این هستیم که افراد را بی عیب و نقص و مطلق بدانیم و یا بر عکس کلا همه نظرات و افکار آنها را یکسره نادرست بدانیم . دوست عزیزی به نام مهندس کیوان که معامله گر قابلی بود همیشه حرف جالبی به من می گفت : " باید از هر شخصی نکته ای گرفت ! " ، این نظر او بسیار ارزشمند بود . چند درصد ما در سالهای اخیر و با حضور در این همه سایت ریز و درشت آن هم در محیط مجازی ، از این قاعده پیروی کردیم ؟ چند بار از قاعده " مبین که می گوید ببین چه می گوید " پیروی کردیم ؟ چند بار سعی کردیم خشم خود را کنترل کنیم و با صبوری و بزرگمنشی با مسائل برخورد کنیم ؟ چند بار به اشتباهات خودمان اعتراف کردیم ؟ چند بار به قاعده " به کیشی آمدن و به فیشی رفتن " شیخ بهائی ، روزی شخصی را به عرش اعلا بردیم و بی دریغ لفظ استاد برای او بکار بردیم و گاهی به فاصله چند روز بعد حتی او را مورد توهین و ناسزاگوئی قرار دادیم ؟ در دنیای واقعی ما معمولا بسیار حسابگریم و اگر شخصی حتی 1000 تومان ناقابل را بخواهد از ما بگیرد و یا به ما بدهد ، چندین بار در ذهنمان برای همین مبلغ بی ارزش محاسبه می کنیم ! چگونه از اشخاصی که ممکن است در طول مدت چندین ماه و سال حتی برای یک بار توصیه های آنها از ضرر ما جلوگیری کرده و یا به ما منفعتی رسانده ، آن هم در عالم مجازی که نمی دانیم کیست و چکاره است و از کدام شهر و دیار ، بی جهت متوقعیم .
- این همه مدت من یک چیز بد و نادرستی که در محیط مجازی دیدم ، " درگیری " بود . " درگیری بین چند تحلیلگر " که هر یک در انتقاد به دیگری گاهی پرده حیا را می درید و هر چه می خواست می گفت و درد اینجا بود که اینها مثلا الگوی دیگران در ترید و تجارت بودند ! ، " درگیری بین تحلیلگر و کاربر " که اگر آن تحلیلگر چندین نکته و تحلیل درست را هم ارائه داده بود ، بر سر یک نکته مبهم و یا نادرست روی اعصاب و روان او رژه می رفتند و یکسره همه چیز را به فراموشی می سپردند و با مطلق اندیشی به دنبال فردی بی عیب و خطا و بی نقص بودند که در دنیای واقعی وجود خارجی ندارد . " درگیری بین کاربران " که با یک برخورد ساده و سوء تفاهم آغاز می شد و گاهی کل محیط یک سایت را به آشوب می کشاند و حرفهائی رد و بدل می شد که بسیار ناجوانمردانه و تحقیر آمیز بود . شاید تصور کنید که این متن را به دلیل برخورد یکی از کاربران در برابر نظر ساده و صریح و مودبانه امروز صبح خودم نوشته ام ، نه ! اینطور نیست و اصلا برخورد ایشان که نسبتا مودبانه هم بود ، برخورد بدی نبود . همین امروز صبح در یک سایت بورسی و در تایم بازار شاهد درگیری ای بودم که از یک متلک نیشدارکاربر به تحلیلگر که چرا جواب سوال من را دیر و زود داده ای شروع شد و بعد به جائی رسید که کلا نظم سایت را بر هم زد و مطمئنا ذهن تحلیلگر مربوطه را نیز کلا به هم ریخت ! چرا ؟ واقعا بر سر هیچ .
3 – تمرین دموکراسی :
در دنیای واقعی قانون من این است که اگر با فردی مواجه شدم که ثبات شخصیتی نداشته و برخوردهای خاص دارد و یا فردی منطقی نیست و بر روی نظرات اشتباه خود پافشاری دارد ، کلا به دلیل آنکه فرصت عمر و زمان را محدود می دانم رابطه خود را با این فرد قطع می کنم و یا اگر به دلایل اجتماعی و یا کاری مجبور از ادامه برخورد با او هستم به سلام و علیک مودبانه و مختصری تقلیل می دهم ، اما این حالت در محیط مجازی ممکن نیست ؛ چرا که محیط کاری و اجتماعی ای است که شما در آن قادر به انجام مانورهای اینچنینی نیستید . اما شاید همین برخورد نیز نیاز نیست و شاید اصولا درست نیست . همواره یکی از اعتراضات ما در زندگی شخصی و اجتماعی به نبود آزادی ابراز عقیده و انتقاد است . کوشش همه ما باید این باشد که لااقل اگر در دنیای واقعی قادر به ایجاد چنین حالتی نیستیم ، چرا که به عنوان عضوی از جامعه قادر به تغییر مناسبات تاریخی و اجتماعی و فرهنگی در کوتاه مدت نیستیم ، در دنیای مجازی چنین رویه ای را پیش بگیریم .
- از ابراز نظر دیگران حتی اگر مخالف نظرات ما بود نرنجیم ، در قانون روابط اجتماعی ما فرد مردم دار و اجتماعی کسی است که در برابر نظرات همگان فقط تائید کننده آنها باشد ، اما اگر شخصی در جامعه ای توسعه یافته با چنین فردی روبرو شود او را شخصی زبون و بی منطق و غیر قابل اعتماد می بیند و از او دوری می کند .
- مطالبی که دیگران می گویند را دقیق بررسی کنیم و بعد در موضع انتقاد از آن بر آئیم . چندین هفته قبل من دو پست در سایت گذاشته بودم که ماحصل آن این بود : اول اینکه ممکن است از سطح تصحیح 23.6 بر مبنای وضعیت رفتار تاریخی نمودار شاخص کل بورس تهران به سمت سطح 38.2 نیز نزول کنیم اما نه ناگهانی و در فاز اول و همچنین اشاره کرده بودم که از نظر بهای سهام و بعد زمانی ، نزول بازار شرایط را بگونه ای نشان می دهد که انگار ما تصحیح در سطح 38.2 را در باطن دیده ایم و این ما را به سمت بازار رنج هدایت می کند ؛ دوم اینکه اگر به هر بهانه درست یا نادرست مراجع اقتصادی بازار را حبابی می دانسته اند و معتقد به نزول آن بوده اند پارامترهای فاندمنتال بازار نزول بیش از این را فاجعه آمیز نشان می دهند و ادامه این وضعیت دیگر ناممکن و برای کلیت اقتصاد مملکت بحران ساز است ؛ چند روز بعد از ارائه این پست آخر وضعیت نزول شدید بازار متوقف شد . حال سوال اینجا است که چند درصد دوستان این دو متن را دقیق خوانده بودند و ماهیت آن را درک کرده بودند که برای خودشان هم مفید بود ، چون بعد از آن یک دوره کوتاه مدتی سودآور بازار داشت و می توانستند روی کل سرمایه موجود شان در بورس به راحتی بین 20 تا 30 درصد سود بگیرند ، ولی حرفهای ما را کسی باور نمی کرد و همه با هیجان به من حمله می کردند و من در ذهنیت آنها شده بودم وکیل مدافع سازمان بورس و وزارت اقتصاد و همه مراجع اقتصادی دیگر و بورس شده بود منجلاب همه عالم و ....
- اگر یک بازار بد است روی بازار دیگری بروید . خود من و مهران همزمان هم در بازار عرفی عادی و هم در بازار الکترونیک در چندین شاخه مختلف فعالیم . بورس بد است بروید به بازار دیگری که خوب می دانید . تصور من این است و در عمل هم برای من همین بوده است که از همین بازار بد هم با داشتن استراتژی و تحلیل و مدیریت سرمایه مناسب و ورود و خروجهای مقطعی می شود سودهائی گرفت که در این وضعیت رکود در بازارهای دیگر چندان نیست ، اما شاید نظر من را درست نمی دانید ، ایرادی ندارد ؛ بازار خود را عوض کنید و به جائی بروید که امکان کسب سود در آن را دارید .
- قدرت تحمل خود را بالا ببرید . اگر کسی به شما نکته ای را گوشزد کرد ( حتی به اشتباه ) در وهله اول به این فکر کنید که شاید بر مبنای دوستی و خیر و صلاح شما این نکته را یادآوری می کند ، او را در موضع دشمن فرضی خود ندانید و از این موضع به حرفهای او نگاه نکنید . به این دقت داشته باشید که کسی که همواره از شما تعریف و تمجید می کند دشمن اصلی شما است ، چون شما را در همین حدی که هستید نگه می دارد و مانع رشد فکری و اجتماعی شما خواهد بود .
- در بازار ( هر بازاری : بورس ، طلا و مسکن و ... ) چشم انداز عمیق داشته باشید ، به جلوتر از جائی که فعلا همه می بینند نگاه کنید ، چون این " همه " معمولا نگاه عمیقی ندارند .
و توصیه آخر به همه دوستان محترم و حتی خودم و مهران : " مدارا ، آرامش ، مطالعه "
توفیق همه دوستان را از درگاه خداوند آرزومندم .